سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .
شهر دعیتم فیه الی ضیافت الله

ماه مبارک رمضان را اولیاء الهی آغازین ماه سال می­دانند و گردش عمر خویش را نه بر مدار ماه و خورشید که بر محور رحمت و غفران الهی می­سنجندند. ماه رمضان آینه روشنی از تجلّیات اسماء جمال و جلال خداست . دلها به برکت تجلی اسم لطیف الهی پر لطافت می­شود و قساوت حاصل از دنیا زدگی کمرنگ می­گردد. تجلی اسم غفور بار سنگین سیاه دلی را سبک می کند و باران اشک را میهمان چشمان اهل غفران می سازد . چون نام توّاب او جلوه می­کند درهای آشتی با او گشوده می­شود و حتّی آنها که در طول یکسال گذشته ساعتی را نیز با او خلوت نکرده­اند با حالی که از شکستگی قلبشان و ندامت روحشان گواهی­ می­دهد در پیشگاه کَرَم او حضور می یابند و در پرتو تجلّی اسم وهّاب او دل به موهبت بخشایشش می­بندند .

نکته قابل توجه آن است که برخی از ما آنقدر در نعمتهای مختلف این ماه غرق می شویم که گاهی فراموش می­کنیم که این ماه ،ماه هدایت ، تزکیه و تعلیم است . در قوس نزول هستی ، انزال قرآن در ماه رمضان متضمن راز و رمزی است که گاهی نعمتهای مختلف خداوند در این ماه ، برای آنان که اهل اسرار نیستند حجاب چهره مشعشع آن می­شود. قرآن این کتاب هدایت آدمیان ، حقیقت منزَلی است که شبی از شبهای بهترین ماه خدا را با نزولش بر هزار ماه برتری می­دهد. چنین تنزیلی از آسمان ملکوت ، می­آموزاند که بهترین عمل در این ماه تزکیه کردن و آموختن است . تزکیه­­ای همگام با تعلّم . خدایی که خود اولین و پر کرامت ترین آموزگار بشر است کتاب هدایتگرش را در این ماه نازل می کند تا همگان بدانند که مقصود از ارسال کتاب ، خواندن بی حاصل نیست. کتاب را چنان باید خواند که راه را بنمایاند و تیرگی جهل را به نور علم بشکند و گر نه بسا قرآن خوان ، که قرآن او را لعن می­کند. قال رسول الله (ص): رُبَ تالی القرآن و القرآنُ یَلعَنُه [1] .

از سوی دیگر در نوزدهم همین ماه ، همزمان با نزول قرآن صامت ، قوس صعود هستی نظاره گر صعود قرآن ناطق است . نزول و صعودی که هزاران سرّ الهی را در دامن خویش مخفی کرده­اند . شهادت حضرت مولی الموّحدین علی (ع) و همزمانی آن با نزول قرآن سرّی دیگر از اسرار حدیث ثقلین را برای میهمانان سفره خدا فاش می­کند .  شاید یک گوشه از آن سرّ هدایت بخش آن است که ما در شب قدر ، قدر امامت معصومانه را دریابیم . بدانیم که علی (ع) مصداق حقیقی همان کلمه پاک است که به سوی او بالا می­رود « إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ » [2] .خدا خواست تا انسان بداند اگر این کتاب منزَل محصولی داشته باشد و شاگردی که در مکتب وحی و در دامن نبوت تربیت شده باشد الگو و نمونه ای داشته باشد چنین انسان کاملی جز علی (ع) نیست. آنان که با خیال کفایت کتاب دست از دامان امامت معصوم بر داشتند راهی برای عروج ندارند چرا که دو قوس عالم هستی را دو ثقل ثقیل پیامبر اعظم (ص) تأمین می­کنند و آن کس که این ندارد حقا که آن ندارد .

 و شاید سرّ دیگرش آن است که ما بدانیم قرآن نازل شد تا از مشتی خاک به تربیت وحی و دست توانمند الهی که از آستین نبوی (ص) بر آمده ، انسان کامل را بر انگیزد . قرآن تدوینی حق پائین آمد تا انسان کامل ، این قرآن تکوینی خدای بزرگ به اوج عرش پر گشاید . پس اگر طالب پر گرفتن به اوج قرب خدائی، راهی جز گوش جان سپردن به کلام پائین آمده  - قرآن - و دل و سر سپردن به کلمه بالا رفته – امامت معصومانه عترت – نداری .

دیگر این که آنچه از مبداء وحدت به سوی ساکنان زمین می آید تا زمینه تربیت و نورانیت آنان شود از کلمه به  کلام بدل می شود ؛ و کلام مجموعه ای از کلمات متکثره­اند . چرا که اهل دنیای متکثرات با زبان کثرت مأنوس­اند  و چاره ای نیست جز آنکه با آنان به لسان قوم سخن گویند . لطیفه­ای که چنین تنزلی می آموزاند این است که هر چه یا هر که به سوی زمین و زمینی روانه شد ناچار دچار کثرات می­شود اگر چه آن متنزل سخن نورانی خدای متعالی باشد ، قرآن می آموزاند انسانی که از وحدت به کثرت گرایش پیدا کند و به جای خدای واحد ارباب متفرقه مال و جاه و شهرت و ... را معبود خود سازد سیری جز نزول ندارد. اما آنکه به نور قرآن و هدایت مصطفوی (ص) تربیت شد و از کثرت گرایی دست کشیده به وحدت روی آورد ، ارباب متفرق رابه دور افکنده و اله واحد را عبادت کرد، خدا را نه مشرکانه که موّحدانه پرستید و با حقیقت قرآن نازل که مقام صاعد و والای امامت معصوم است متحد گشت ، از مزبله کثرات به مقام وحدت بار می یابد و چون بدین مقام رسید به سوی او صعود خواهد کرد .

کلام را کوتاه می کنم . دوستان قرآن و ادعیه این ماه را به سرسری نخوانیم که در پس هر کلمه ای از آن سرّی از اسرار خدای بزرگ در انتظار قلوب تشنه معارف آسمانهاست .


[1] جامع‏الأخبار ، ص 48

[2] سوره فاطر ، آیه 10